سمیه
گف سمیه. می گف سمیه. هر چی که پرسیدم گف سمیه. میدونسم نیس. سمیه موش سیاهه بابا قبل اینکه بره گفت. همون هم گفت زن صیغه نکن. صیغه خوب نیست. من گفتم بابا زن صیغه که خوبه، قشنگه، بوش خوبه، مث مادر مهدی. گفت مهدی بابا نداره معلوم نیست آخرش، که بچه صفره بچه صفوره بچه کیه. گفت مادرش عده نمیکرده.یه ماه آخه زیاده زن بی شوهر. یه ماه زیاده زن بی شوهر یه ماه همه جاش میسوزه علی الخصوص اونجاش. به هر حال گفت اسمش سمیه اس ریز و سیاه ولی گیس قهوه ای مث درخت بلند و صاف از پشت میریخت کپلش پیدا نبود. باور نکردم ولی گرچه گفتم چی گفت اسمش سمیه اس موی سیا نداشت که، رنگ درخت بود. آخه ر نگ درخت باشه موی کسی که سمیه نمیشه. دروغگو گریه میکرد ردش که کردم رفت. آخرا شبیه سمیه شده بود وقتی داشت میرفت از خونه صفر اینا مهدی دستش...
[+] --------------------------------- 
[0]