نجدی دیوانه است نجدی خداست ...
آقا بیژن ناتمام گذاشتیش چرا؟ کابوس نوشته بودید. خدا بود له شدیم ما به قول شهرام(+) یعنی این هم که شما داستان نویس ردیفید را ما از شهرام شنیده بودیم ولی الله وکیل شصت تا چیز میگوید عده ایش کس شعر است. رفیق ماست دوستش داریم ولی آن دو تا کتاب فریسی که برایش خریدم حقش. گفت برو این نجدی را بخوان من نفهمیده بودم شما انقدر خفن هستید...
میشود خواهش کنم ته داستان مادرتان را بنویسید؟ خانمتان را هم اگر لازم است که دستتان را بگیرد و اینها من با مرگ رفیقم سه سوته برایتان ردیف میکنم آنجا. اصلا از همان بهشتی جایی برایتان خانم ردیف میکنم. شما فقط تهش را بنویسید وای نایستید همینطور بنویسید بنویسید بنویسید. به درک که مرده باشید صبر نداشته باشید همینطور بنویسید. محتاج نوشتنتان هستیم...
[+] --------------------------------- 
[0]