Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
حالا به همه چیز میتوانستم با اطمینان بیشتری خیره شوم. در بخار داغی که میپیچید و بالا می رفت، پوست تن مادرم، لیز و لرزنده به نظر میرسید. موهایش برق می زد. قسمتی از شانه و پشتش زیر پوششی از موهای خیس و رها، پنهان بود. و آب دانه دانه، روی آن میلغزید و پایین می آمد. سکوتی که در فاصله ما ورم میکرد، حرکتی گیاهوار داشت، انگار ادامه خاموشی سنگها و خاک بود. البته اگر مادرم نمیگفت - "آمدی؟ قربون دستت...میتونی پشتمو لیف بزنی؟..با صابون..با اسفنج"

داستان ناتمام (A+B)
از کتاب داستانهای نا تمام
بیژن نجدی

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM