زلف آشفته و
خوی کرده و
خندان لب و
مست
پیرهن چاک و
غزلخوان و
صراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب
بر سر بالین من آمد
بنشست
سر فرا گوش من آورد و
به آوای حزین
گفت
"ای عاشق سرگشته من خوابت هست؟"
خیلی بد است که آدم باید زیر همچین شعری بنویسد شعر از حافظ. خیلی بد است که آدم نمیتواند اینجوری شعری بگوید. باید شاعر باشید تا درد آدم را بفهمید...
[+] --------------------------------- 
[0]