یکی می گفت اگر صادق هدایت هم سن و سال حال بود. بازم خودشو میکشت. فکر کنم که یک کم مساله دردناکه، برا همین بقیه ام باید بدونن. کلا فکر میکنم نفرت و دلیل متقن برای نفرت از دنیا به شدت زیادتر شده و ساده تر شده فهمیدن اینکه دنیا یه سوراخ خالیه که ما داریم توش سقوط میکنیم. انقد ساده که حتی آدم شاسی مث من هم فهمیده. لبالب مام کلا تو خونیم...
ولی یه مساله دردناکی اینجا هست. فیزیک جدید دیگه اون مواعیدی رو که فیزیک قدیم در مورد ممکن بودن نابودی میداد نمیده. یک زمانی بود که آدم میگفت اگه دست خودم نبوده که دنیا بیام و دست خودم نیست چه جور زندگی کنم. لا اقل اگر هر وقت خواستم میتونم تمومش کنم. فکر میکنم فیزیک جدید این اطمینان و نمیده و به نظرش هیچ دلیلی نداره که خودکشی نه یک اقدام قهرمانانه برای پایان یه تراژدی نباشه بلکه حتی اونقدر کار خنده داری باشه که احساسم نشه. فکر میکنم صادق هدایت با اون ذهن پویا و درگیرش و اون علاقه عجیبش به خوندن همه چی. اگه توی این زمان دنیا می اومد و این ماز تو در تو رو میدید و این نفرت از زندگی و فهم پوچی رو احساس میکرد که حتما احساس میکرد. احتمالا انقدر زجر میکشید که خودکارم از زمین نمیتونست برداره. چه برسه به اینکه داستان بنویسه...
من داستانهای هدایت و دوست دارم خوشحالم که تونست بنویسه...
[+] --------------------------------- 
[0]