شعله ور مثل نارون توی بیابان ایستاده بود. برهنه. گیسوانش افشان و آنهمه سواران که سوی او میتاخت جز او نبود. و آنهمه بادها که از او میگریخت جز او. نامش خجند بود یا فرخنده یا بگیر پیران. دستهای بلند داشت و بر سر شاخه ها قناری نشسته بود. و بر کمر خنجر داشت
زربفت پوشیده بود و ملمع مثل گیس بلندهای Fashion Show. , نام تمام بیراهه ها میدانست...
[+] --------------------------------- 
[0]