Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
به دردها عادت میکنم. به کلیشه ها عادت میکنم. از روی چاله ها میپرم. با احتیاط از میان دیوارهای کثیف عبور میکنم. جامه من سفید است. دستهای من سفید است. من آلوده نخواهم شدو از چمن خواهم گذشت اگر، خیس نخواهم شد. گل به کفشهایم نخواهد چسبید. نباید عرق کرد. نباید خسته شد.پیراهن آدم باید سفید بماند. دویدن ممنوع است. خوابیدن ممنوع است. جای ماتیکها ممنوع است. باید به درد کشیدن عادت کرد. باید به کلیشه ها عادت کرد. و به این فکر نکرد که جامه آدم دارد سیاه میشود. باید به خاکستری اعتماد کرد. به بنفش اعتماد کرد و روی مغز پسته ای مارمولکها دست کشید. دنیا رگه های قرمز زیاد دارد. درد زیاد میکشد آدم تویش. قبل از اینکه جنازه اش را چال کنند. باید تحمل کرد. باید صبور بود...

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM