برادرم مرا صدا میکند جلبک. یک جورهایی فکر میکنم پر بیراه هم نمیگوید. گاهی واقعا احساس میکنم زیر آب دریا هستم یک جایی توی آبهای خاکستری کتاب منیرو. فکر میکنم جوانتر که بودم توی آبهای سبزتری بودم منیرو نوشته بود که فرق مرده های آبهای سبز و خاکستری به اینست که مرده های آب خاکستری خواب نمیبینند. شاید حق با منیروست خیلی وقتست خواب نمیبینم همه اش دارم توی سوراخهای بزرگ و کوچک ته دریا سکندری میخورم. و احساس خفه شدن دست از سرم بر نمی دارد. بدیش اینست که یکبار که آدم غرق شد دیگر نمیتواند بمیرد چون آدم مغروق از دنیا بریدن بلد نیست. همه جا بوی ماهی میدهد.
[+] --------------------------------- 
[0]