برای دیدار دوم با مهشید، غذاخوری کوچک اسپانیایی انتخاب کردم. وقتی ظرف های کوچک غذاها را آوردند، به چشم زدنی ظرف زیتون را خالی کرد. اما به سیخ ماهی مرکب کبابی دست نزد. عجیب بود که آدم با زنی سر میز نشسته باشد که همه جای تن اش را دیده و شناخته و حتا می داند رنگ موی شرم گاهش با رنگ موی سرش فرق دارد، اما نداند که ماهی دوست ندارد.
"با آغوش باز"
کوشیار پارسی
[+] --------------------------------- 
[0]