نقل است که ابراهيم ادهم رضی الله عنه چهار ده سال تمام سلوک کرد تا به کعبه شد . از آنکه در هر مصلا جايی دو رکعت می گزارد تا آخر بدانجا رسيد ، خانه نديد . گفت :آه ! چه حادثه است ، مگر چشم مرا خللی رسيده است ؟
هاتفی آواز داد : چشم تو را هيچ خلل نيست ، اما کعبه به استقبال ضعيفه ای شده است که روی بدينجا دارد .
ابراهيم را غيرت بشوريد . گفت :آيا اين کيست ؟
بدويد . رابعه را ديد که می آمد...
"تذکره الاولیا ذکر رابعه"
ای وای داداش ادهمم ضایع شد...
[+] --------------------------------- 
[0]