کم وقتی نیست پیمان را میشناسم فی الواقع عمری و فکر میکنم که هنوز درست نمیشناسم فکر نمیکردم زیاد اهل نوشتن باشد چیزهایی آن زمانها که به طرز خفن تری مسلمان بود ( الان فقط به طرز خفنی مسلمان است) چیزهایی مینوشت ولی جدیدا جور دیگری در یک وبلاگ (+) شروع به نوشتن کرده سری به وبلاگش بزنید آدم جالبی است و بهترین رفیق من حتی اگر خیلی وقت باشد که ندیده باشم.
غیر از این از وقتی که رفیق کوچکی پیدا کرد (طرف به طرز بامزه ای کوچولوست و با نمک) احساس میکنم که علاج کار این مملکت لعنتی زنها هستند. برای پیمان به عنوان دوست احترام زیادی قایل بودم و بدون شک به مراتب از دوست دخترش با هوشتر است ولی فکر میکنم در اثر معاشرت با زنها که زمانی هر دو خیلی اهمیتی نمیدادیم لااقل در صحبت. طرز فکرش به به حقیقت نزدیک میشود. و به مراتب انسانتر شده. بیشتر کتاب میخواند و از خودش سووال میکند و جدیدا مینویسد.فکر میکنم حالا به آن آدم عالی که همیشه دنبالش است نزدیکتر است.
[+] --------------------------------- 
[0]