مجلس قابیل کشی قسمت سوم از اپیزود دو
نمایشنامه در حال نویسش نظر بدهید...
هابیل : یبس نیمه کاره است ...
اقلیما : بی تربیت ! {صورتش را در هم میکشد }
یعنی چی ؟
هابیل : یعنی اینکه میدونسته یبسه ولی خواسته برینه حالا اَن چوب شده تا نصفه دراومده لای پاش سفت شده نه میافته نه بر میگرده تو ، دیگه نمیتونه را بره ...
اقلیما : تو چی ؟
هابیل : من فقط میشاشم اونم به خاطر اینکه توی متنه ، این کرمش گرفت وگه نه ما چیزی نمیخوریم که بریم دست به آب، این دیوونه است چیزای سفید و بیخودی دوست داره گیر داد رفت نشست اون رو خودشو بدبخت کرد ...
اقیما : {شانه اش را نشان میدهد } من از هر دوتون سفید ترم ...
{ قابیل برمیگردد نگاه میکتد }
قابیل : اگه می تونستم میومدم نجاتت میدادم ...
اقلیما : ممنون ...
هابیل : حالا که نمیتونی ...
اقلیما : همینشم برام مهمه آقای قابیل !
هابیل : { ادا در می آورد} همینشم مهممه برام آقای قابیل { روش را میکند آنطرف }
اقلیما : مامانم میگفت آب بزنید خوب میشه ...
هابیل : { میزند زیر خنده } شیرفلکه نداریم اینجا ...
{باز میخندد } یه دفه سعی کرد زبون بزنه ...
قابیل : خفه شو
{هابیل به خندیدن ادامه میدهد }
اقلیما : هیچم قشنگ نیست آدم به بدبختی دیگرون بخنده ، شما که آب دارین نه ؟
هابیل : ودکاست برای نمایش ...
چون توی متن بوده گذاشتن کنار من ...
قابیل : دروغ میگه توی متن نیست ...
هابیل : تو که نمیدونی چی توی متن هست چی نیست ...
قابیل : یه بار مست کردی از دهنت پرید ...
هابیل : دروغ میگی !
قابیل : نه راسته !
هابیل : مث سگ داری دروغ میگی !
قابیل : گفتم که راسته ...
تازه خیلی چیزای دیگه ام گفتی ...
هابیل : مثلا چی ؟
قابیل : گفتی قول دادن برات دختر بیارن ...
هابیل: اونو که آره ...
{مردد}
از گودو ام چیزی گفتم ؟
اقلیما : گودو گفته میاد ...
هابیل : تو خفه شو ! از اون پرسیدم ! از گودو چیزی گفتم ؟
قابیل: شاید ...
هابیل: یعنی چی شاید ؟ گفتم ؟ یا نگفتم ؟
[+] --------------------------------- 
[0]