تازه
وختي که احساس ميکنم
ديگه
يا هرگز
نمي شه باشم
تازه اعترافات من شروع شد
و کمپلکس هاي روانيم از نخوابيدن با تو
و لخت نبودن تو
و فشار ندادنت از فاصلهي نزديک
تازه کمپلکسهاي من شروع شد
و تازه من
دوباره
مثل رپهاي کون برهنه
خواندنم شروع شد
و تازه تا مُردم
تا خوردم
منو تا توي تابوت گذاشتن
تازه
کرم که ديدم
کرماي پونزده سالگيم از نو
دوباره شروع شد
چه فايده حالا که پوسيدم ؟
[+] --------------------------------- 
[0]