مجلس قابیل کشی قسمت دوم
نمایشنامه در حال نویسش از نظرات متشکر میشوم ...
قابیل : {ادامه } گفتم بش چه بوی خوبی میدی ، چه صافن ، چه بزرگه دستات ، مث بابام میمونی. بسکه مهربونی، بسکه دوست دارمت.
دست میکشید منو همش فقط دست میکشید منو. گفتم اگه بابا بدونه چی؟ گناهه ! مردم چی میگن؟ خواهر برادری نمیشه این. لخت توی رختخواب ببینن ما رو چی ؟ چی میگه مرتضی اگه ببینه ما چفت هم خوابیدیم. بابا اگه ببینه . راستی بابا کجاست ؟
هابیل : {صدای پخی دارد مثل مجریهای تلویزیون} دستو بذار همونجام بمونه. داغ میشه بچه دار میشم برات قول میدم اسممونم نمیگیم ندونن. چی کا دارن بچه ها به این چیزا مثلا صدا کن منو منیژه منم بهت میگم بیژن خوب...؟
اقلیما: صدا کنن تو رو لیلی به من بگن مجنون
هابیل : صدام کنن تورو خسرو
قابیل : صدا کنن تو رو فرهاد
صدای بازیگرهای دیگر از پشت صحنه نه با هم پراکنده {هابیل و قابیل و اقلیما همراهی میکنند} : صدام کنن تو رو شیرین صدام کنن منو مجنون صدات کنن رودابه صدام کنن گرسیوز صدام کنن فرهاد ...
فرهاد ؟ {همه با هم بهت زده}
فرهاد { صدایش میکنند}
هابیل فرهاد : بار اول که دیدمش چهارده ساله بود یا چهارده ساله بودم ، بار آخر که دیدمش چند ساله بود ؟ چند ساله بودم ؟ {میخندد} یادم نیست هزار سال و یک بکوب بکوب هی بکوب بکوب بکوب بکوب که آخرش چی ؟
قابیل : {حق به جانب} بیستون ...
اقلیما : فلک الافلاک ...
قابیل : چل ستون ...
اقلیما : اثر های هنری ایران باستان در ...
قابیل : سبیل پادشاه اسماعیل ، عصای شا عباس ، لولهنگ کورش ، دستمال دماغ گیری بردیا
هابیل : {با ریا} حفظهم الله القابه و اعقابه ، و بسمه و بسم آلهی
بلند میشود می ایستد
هابیل فرهاد : وبسم مقامه و شانه و عزته و کراماته ، و استعازون بالله ، والله علیم خبیر به ذات {یک دفعه خودمانی میشود} این دل سوخته که دیوونه کرده منو بسکه اینجا اونجا زدم
قابیل : {از ته گلو} صدا زدم
اقلیما : {ملتمس} التماسش کردم گفتم کنیزیتو میکنم بمون باهام، بزا سایت سرم باشه من دلم خوش باشه یه روزی میای بیای وقتی باشه که من هنوز زنده باشم
هابیل فرهاد : شیرین خانومی ! شیرین خانومی ! {آواز}
[+] --------------------------------- 
[0]