کوبیدیم اومدیم تهران که بریم کلاس صالحی ، حالا بهار زنگ زده پیغام گذاشته تعطیله ! حالا من موندم و این چن روز مزخرفه عاشورا که حالم از آدماشوخودشو ناهارشو سینه زنیشو همه چیش به هم میخوره ، کاشکی آدم میتونست گاهی برای تفریحم که شده خودشو خاموش کنه بذاره رو تاقچه ، بسپره بعدا روشنش کنن شایدم یادشون رفت و راحت شد ...
راستش این ماه لعنتی همه چی که من دوست دارمو داره هم گریه داره هم غصه داره هم سیاهی برای تنها موندن ولی نمیدونم چه جوره که حالمو بد میکنه اینجور ...
[+] --------------------------------- 
[0]