امروز دیوونه شدم ....
بچه های کارگاه قاطی کرده بودن سر قضیه بم ، من اصن قاطی بودم ،یعنی هستم. همیشه بودم. گاهی لااقل نه همیشه مثل حالا ولی لااقل بهتر بودم. قبلا گفتم که، قاطی کردم، داغ شدم تقریبا همه چی روبه گند کشیدم. کسی خوشش نیومد. حق داشتن. راست گفتن اصلن کار خوبی نیست. هیچ چیز خوبی اصلن خوبی نیست. یکی از بچه ها میگه همه چیزا خوبه، خنده داره اینکه همه چیزا خوب باشه مث اینه که همه چی بد باشه یا اصن نباشه ...
هیشکی نفهمید من چی گفتم، فی الواقع قصد من اصلن ریدن به هیشکی نبود نمیخواستم دل کسی روشکسده باشم دیوونه شدم ...
یعنی سر چی دیوونه شده بودم ؟
تو که بهتر میدونی الاغ نمیدونی ؟
[+] --------------------------------- 
[0]