پاييز که بياد چي ميشه ... ؟
انتخابال شورا رو دورادور ديدم فکرشم نميکردم که همه چيز بريزه ولي ريخت . به هر حال تاريخ بازم قيافه هاي قديمي و اعتماد به رهبر و از اين حرفا صداي بهنودم که در نمياد آدم بدونه چي شده ...
من ميگم اين ديگه آخرشه ُ يه بار ديگه يه سيکل مسخره لوس بازي و آرامش و بعد طوفان و بعدش ريختن هر چي ساختن و نساختن و دوباره از نو سياهي رو پيشوني مملکت نوشته که باس بياد تا بعد ببينيم چي ميشه يعني نبينيم چي ميشه شايد صد سال ديگه که ما مرديم يکي دوباره تو روزنامه بنويسه اگه اون دفعه ؟
اگه اون دفعه چي ؟ چه گهي ميشد خورد که نخورديم ما ؟ چه کثافتي بود که خودمونو نزده باشيم بش ؟ از اين بدتر که خودمون برا انتخاب آبکي بئد و بدتر سبک کرديم از اين بدتر که هورا کشيديم گه زديم خودمونو که کروبي رييس مجلسمون باشه ؟ چي کار ديگه باس ميکرديم ؟ چه راه ديگه اي چه استريپ تيز ديگه اي با صداي ساز مسخره حکومت باس ميکرديم که نکرديم هان ؟
ما تا آخر راهش رفتيم . ياد تاريخ باشه فردا نگه نه . ما همه کاري کرديم که بارون بگيره ولي سيل نياد نشد . خون تشنه هاي راه گردون اون ابلهي که نفهميد ...
[+] --------------------------------- 
[0]