مترادفی برای مرگ نیست
مترادفی برای حیات هم حتی برای حیاط هم وقتی تو پیراهن کوتاه پوشیده باشی . مترادفی هیچ مترادفی برای آستین رکابی نیست یا صدای پای برهنه برگشته از استخر ...
مترادفی برای تو در جهان نیست برای گرمی تو یا لرزش پلکهات وقتی که بسته میشوند . برای تو وقتی به انتظار پنجره ات هستم یا به انتظار پنجره ام هستی . من ادیب ابله تنها تو را چگونه توصیف میکنم .
عجب نوشنه ابلهانه ای ، این متن ابلهانه ای را که این بالا نوشتم میگویم یعنی حسابش را که میکنی میبینی چطور خودم را لوس کرده ام. برای یکی دوتا حرف مفت که من زده باشم یا کس دیگری یا همین ادیب ابله که من گفته باشم این حرفهای بیخود را که مثلا قشنک است
یادت هست لباس سبز پوشیده بودی ؟
از دفتر خاطرات یک روح سرگردان ابله که دیروز نمیدانسته چه بنویسد
[+] --------------------------------- 
[0]