براي قربان صابر ...
قربانت بروم عمو صابر کمي صبر کن در هميشه روي يک پاشنه که نميگردد...
حالا حالا دويدن دارد اين راه که ما عوض بشويم. اين دوباره نو شدن ما اين دوباره گل دادن اين بيابان برهوت طول ميدهد تا اثر کند. که ما ، اين سياه بخت سترون مملکت ما بختش باز بشود . مي شود ولي بعد تر ديرتر آنقدر بيايي سر سفره ما بنشيني دست ما باز باشد دلمان بيدار مثل هزار سال پيش ما بياييم خانه اتان شما بيايي سري به ما بزني . حال فعليمان مثل پدرهاي بدمست است آبرو به خودشان نميگذارند هيچ بچه هاشان هم رويشان نميشود بگويند اين پدر ماست ...
جانت بلند عمو صابر روحت بزرگ ، به همين بزرگي حالا که آبروداري ميکني جلوي غريبه که آنچه را که قرار است بشود و هنوز نيست را ميبيني، لطفي را که لايقش نيستيم از ما دريغ نميداري ...
ما بزرگ ميشويم عمو صابر به همان بزرگي که اسم امان بزرگ است
خدا سر مملکت خودت ايران نگهت بدارد .
[+] ---------------------------------
[0]